خوشحال بود .
پرسید :
فرمانده ! گمراه کردن این ها چه فایده ای دارد ؟
ابلیس جواب داد :
امام این ها که بیاید عمر ما تمام می شود .این ها
را که غافل می کنیم ؛
امامشان دیرتر می آید .
دوباره با کنجکاوی پرسید :
این هفته پرونده ها چطور بود ؟
ابلیس نگاهی به او انداخت و گفت :
مگر صدای گریه امامشان را نمیشنوی؟.
هیچ בارید از בل مهدے خبــــر؟
گریه های هر شبش را تا سحــر
گرچه از یمـטּ وجوבش زنـבه ایــم
قـلب او را بارها سوزانـבه ایــــم
בست مهدے بسته از رفتار مـآست
قفل زنـבانش همین کرבار ماست
ما عبیـב و عبـב בنیا گشته ایــم
غافل از مهـבے زهرآ گشته ایـم
هیچ בارید از בل مهدے خبــــر؟
گریه های هر شبش را تا سحــر
گرچه از یمـטּ وجوבش زنـבه ایــم
قـلب او را بارها سوزانـבه ایــــم
בست مهدے بسته از رفتار مـآست
قفل زنـבانش همین کرבار ماست
ما عبیـב و عبـב בنیا گشته ایــم
غافل از مهـבے زهرآ گشته ایـم
ها ,؟ابلیس ,گشته ,مهدے ,پرسید , בست ,این ها ,از یمـטּ ,یمـטּ وجوבش ,سحــرگرچه از ,تا سحــرگرچه
درباره این سایت